کشور ما همواره سرزمین بیم و امید و یک سرزمین بیقرار بودهاست. ما هنر زیستن در بیقراری را کسب کردهایم و در حوزههای مختلف همواره با افتوخیزهایی مواجه بوده و هستیم.
به گزارش خبرنگار اطلاعات، دکتر غلامرضا غفاری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در نشست «نقش سرمایههای اجتماعی و انسانی در پیشرفت تاریخی ایران» که عصر دیروز از سوی مرکز الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت برگزار شد، با اشاره به سرمایههای ایران، ازجمله تمدن کهن و زبان فارسی، درباره سرمایه انسانی بیان کرد: سرمایه انسانی برای هر کشوری یک دارایی قابل اعتناست؛ هرچند بخشی از سرمایه انسانی ما در خارج از کشور بهکار گرفته شدهاست. ما از این لحاظ کشور فقیری نیستیم ولی سرزمینمان از لحاظ تاریخی با نوسانهای زیادی مواجه بودهاست.
وی ادامه داد: ما در ایران هم همجوشی داشتیم و هم ناهمجوشی که به ترتیب عامل ایجاد همافزایی و انقطاع بودهاند. به همین دلیل است که کشور ما همواره سرزمین بیم و امید و یک سرزمین بیقرار بودهاست. ما هنر زیستن در بیقراری را کسب کردهایم و در حوزههای مختلف همواره با افتوخیزهایی مواجه بوده و هستیم.
غفاری یادآور شد: ما ۵۸۰۰رویداد طبیعی مخرب مثل سیل و زلزله را تجربه کردهایم و با آن کنار آمده و توانستهایم که دوباره سرزمینمان را بسازیم. زندگی ما همیشه در یک وضعیت پرتلاطم جریان داشتهاست .
این استاد دانشگاه گفت: همچنین ما بیقراریهای اجتماعی را در قالب جنبشها و شورشهای مختلف تجربه کردیم که برخی از آنها شکننده و برخی دیگر مقاوم بودهاند. ایران در عین حال، هم از منظر جغرافیایی و هم از نظر تبادل ایدهها و آراء، یک سرزمین چهارراهی بودهاست. همه اینها نشان میدهند که ما همواره زیست پرتلاطم و پر از تغییر داشتهایم.
وی افزود: آنچه در این نوع زیستن اهمیت داشته، اندیشیدن برای بقا و ادامه حیات است. برای ادامه حیات، توسل به ابتکارات جمعی که امری اجتماعی و شامل کنشگری جمعی است، اجتنابناپذیر بودهاست. ما در حیات روستایی، عشایری و شهری ایران شاهد انواع ابتکارات اجتماعی بودهایم که به بقای جامعه کمک کردهاند. این ابتکارات سرمایه اجتماعی به حساب میآیند زیرا حاصل کنشگری جمعی و فعالیت داوطلبانه بودهاند و بر مبنای وجود روابط بین افراد شکل گرفتهاند. مثلا جامعه روستایی برای حفظ زندگی خود، قنات را ابداع میکند یا در جامعه عشایری، تنظیماتی وجود دارد که به بقای ایل و توسعه آن میانجامد. شکلگیری نهادهایی مثل اصناف هم ابتکار جامعه شهری برای بقاست.
غفاری تأکید کرد: در هر جامعهای که این ابتکارات (سرمایههای اجتماعی) بیشتر و قویتر بودهاند، توسعه و دستاوردها هم چشمگیرتر بودهاست. اما از زمان شکلگیری دولت مدرن، ما با تفکر مداخلهگرایانه دولتها مواجه بودهایم که تلاش میکردند برای پیشبرد استیلای خود در همه جا ورود کرده و خود را جایگزین ابداعات قبلی کنند. البته این تلاش با ارائه خدمات از سوی دولتها همراه بودهاست ولی در این زمینه موفق نبودند زیرا نوعی مدرنیسم آمرانه را جایگزین تنظیمات قبلی کردهاند که با سرمایههای اجتماعی چندان بر سر مهر نیست. تشکلهای جدید در قالب نهادهای دولتی نمیتوانند انتظاراتی که از آنها میرود را برآورده کنند و به همین دلیل است که امروز میبینیم آن ابتکارات و سرمایه اجتماعی سنتی از صحنه محو شده و کارکرد قبلی خود را ندارد و نهادهای جدید هم عملکرد موفقی ندارند و درنتیجه، وضعیت سرمایه اجتماعی امروز ما، برازنده نیست.
وی گفت: شاخصهای سرمایه اجتماعی نشان میدهند که این سرمایه از سال ۱۳۹۴تا ۱۴۰۰روند نزولی داشته و در زمینههایی همچون پنداشت از موفقیت نظام، عدالت و برابری و ارزیابی آینده، پایینتر از حد میانگین هستند. اما در زمینههایی همچون احساس تعلق و عرق ملی، ارتباطات مجازی، بدهبستان اجتماعی و عامگرایی اجتماعی از سطح میانگین بالاتر هستیم.
غفاری تأکید کرد: تجربه تاریخی نشان میدهد که سرمایه اجتماعی در مدارا، گفتگو و مصالحه افزایش مییابد. در تاریخ ایران هرجا این سه عنصر کلیدی قوت بیشتری داشتند، دستاوردهای بیشتری به همراه آوردند. اما هر جا که مدارا جای خود را به تعصب و خشم داد، ستیز جای مصالحه را گرفت و گفتگو از میان رفت، پیشرفتی هم مشاهده نشد.
این استاد دانشگاه یادآور شد: ابتکارات سنتی ما در شعاع محدود خوب عمل میکردند. نهادهای مدرن هم به شکل درونگروهی عملکرد خوب دارند ولی ارتباطات بینسازمانی میان آنها ضعیف است و لذا مجموعهها باهم کار نمیکنند و در جامعه هم همافزایی بهوجود نمیآید. در نتیجه ما سرمایه اجتماعی با خصلت پیونددهنده، نداریم. پس نیازمند ایجاد فرصتهایی هستیم که بتواند زندگی جمعی، انجمنی و ارتباطات بینسازمانی را تقویت کند.
دکتر سیداحمد فیروزآبادی، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز در این نشست درباره ظرفیتها و چالشهای سرمایه اجتماعی ایران در زمان بحران توضیح داد: احساس نیاز به سرمایه اجتماعی در زمان فاجعه خیلی بیشتر میشود زیرا در بحث تابآوری، بهبود و بازسازی به آن نیاز داریم. در ایران اولین نهادی که به شکل سنتی در زمان بحران یک سرمایه اجتماعی بهشمار میآید، نهاد مذهبی و اعتقادی است که تولیدکننده ارزشهای مشترک، فضای اعتماد متقابل و شبکههای همکاری است ولی چالش امروز ما این است که اعتماد مردم به این نهادها کاهش یافته و در نتیجه حضورشان در مراکز مذهبی کمرنگ شدهاست. همچنین روحانیت دیگر مثل گذشته نقش مردمی و مدنی ندارد و مناسک مذهبی هم دولتی و شبهدولتی شدهاند.
وی افزود: سازمانهای مردمنهاد، انواع انجمنهای علمی، فرهنگی، صنفی و ... هم سرمایه اجتماعی در زمان بحران هستند ولی دولتیکردن مناسک مردمی، کارکرد این نهادها را از بین میبرد. سرمایه اجتماعی دیگر در زمان فاجعه، خانواده و شبکههای خویشاوندی است که در ایران از بالاترین میزان اعتماد برخوردار است و در شرایط بحرانی، به سرعت فعال میشود. در روستاها هنوز فرهنگهای همیاری و کمکرسانی سنتی مثل نذر کردن برای سلامتی فعال هستند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: واسطههای اجتماعی مثل شوراهای محلی و دهیاران، فعالان اجتماعی وNGOها، سلبریتیها و افراد تأثیرگذار در فضای مجازی، شخصیتهای دانشگاهی و روشنفکران هم از جمله گروههایی هستند که میتوانند حفرههای انسداد و منازعات را برطرف کنند. رسانههای اجتماعی و شبکههای مجازی نیز میتوانند زمینهساز شکلگیری سرمایه اجتماعی باشند که مردم را از طبقات، اقشار و مناطق مختلف به هم پیوند میدهند.
شما چه نظری دارید؟